مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:19125 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:7

روايات معصومين چگونه پويندگان محبت الهي را بشارت و منحرفان آن را انذار ميكند؟
همان طور كه قرآن كريم طريق محبت را فرا راه سالكان الهي قرار داد، روايات اهل بيت عصمت و طهارت(ع) نيز، آن را محور اصيل دين ميداند. چنان كه فرمود: «و هل الدين إلّا الحبّ؟» (سفينة البحار 2/20 «حبب»).

محمدبن علي ابن بابويه قمي (رضوان الله عليه) در علل الشرايع، مسئله محبت را طرح و راههاي صحيح انتخاب محبوب را با نقل حديثي از رسول الله(ص) در باب محبت بازگو نموده است و فرمود: «أحبّوا الله لما يغدوكم به من نِعمه» خدا را دوست داشته باشيد؛ زيرا همة نعمتهاي شما از ناحية اوست. بهترين نعمت كه نعمت هستي و كمالات هستي است، از ناحية خداست، شما به هستي بخش و بخشنده كمالات هستي، مهر بورزيد «و أحبوني لحُبّ الله» شما كه دوست خداييد، دوستدار من هم باشيد؛ زيرا راه من، شما را به محبت كاملة حق نزديك ميكند و از آن جدا نيست «و أحبوا أهل بيتي لحبّي» (عللالشرايع 1/168/ح 1) اهل بيت مرا هم براي محبت من دوست داشته باشيد و به احترام دوستي من، به آنان مهر بورزيد.

همان طور كه قرآن كريم، هم پويندگان راه محبت خداوند را بشارت داده و هم منحرفان از طريق محبت را هشدار داده و تهديد كرده است، روايات ائمة طاهرين(ع) نيز چنين است. بعضي از روايات، پويندگان محبت الهي را بشارت ميدهد و بعضي از آن منحرفان از طريق محبت خدا را انذار ميكند.

آنچه به عنوان بشارت پويندگان راه محبت وارد شده حديثي است كه ميگويد: مردي از باديه نشينان به حضور رسول الله(ص) شرفياب شد ـ انس بن مالك ميگويد: هرگاه مرد باديه نشيني به حضرو پيامبر اكرم(ص) ميآمد و از آن حضرت مطالبي را سئوال ميكرد، ما خوشحال ميشديم؛ چون سئوالهاي او فطري بود. از فطرت سالم او مسائلي برانگيخته ميشد و به عرض حضرت رسول(ص) ميرسيد «و كان يُعْجبنا أن يأتي الرجل من أهل البادية يسأل النبي(ص)» ـ اين مرد كه از بيابان آمده بوده به حضرت رسول(ص) عرض كرد: «متي قيام الساعة» قيامت كي قيام ميكند؟ همزمان با سؤال اين شخص، وقت نماز فرا رسيد. وقتي موقع نماز فرا رسيد، حضرت پيامبر(ص) شروع به نماز خواندن كرد.

«فلمّا قضي صلاته، قال: أين السائل عن الساعة» وقتي نماز آن حضرت تمام شد، فرمود: آن كسي كه از زمان فرا رسيدن قيامت سؤال كرده بود، كجاست؟ «قال: أنا يا رسولالله(ص)» «قال: فما أعددت لها؟» فرمود: تو براي قيامت چه آماده كردهاي كه سؤال ميكني قيامت كي بر پا ميشود؟ (علل الشرايع 1/168/ح 2).

پيامبر اكرم(ص) پس از آن كه به سائل فرمود: براي قيامت چه آماده كردهاي؟ «قال: والله ما أعْددت لها من كثير عملٍ لا صلاة ولا صوْمٍ» گفت: سوگند به خدا من اعمال زيادي از قبيل نماز و روزه براي قيامت فراهم نكردهام؛ يعني به همان مقدار واجب اكتفا كردهام و توفيق انجام عبادتهاي مستحبي نصيبم نشده ولي ذخيرهاي در دل دارم. «إلا أنّي أحبّ الله و رسوله(ص)» و آن اين است كه من خدا و پيامبر او را دوست دارم.

اين معناي لطيف را عربي باديه نشين، كه از خلوص ضمير برخوردار بود، در حضور پيامبر اكرم(ص) گفت و رسول گرامي(ص) گفت و رسول گرامي(ص) هم او را تكذيب نكرد و نفرمود: تو دروغ ميگويي؛ چون بعضي ميگفتند: ما دوست پيامبريم، حضرت رسول(ص) ميفرمود: تو دوست ما نيستي.

در حضور عليبن ابي طالب(ع) بعضي عرض كردند: ما دوست شماييم. حضرت علي(ع) فرمود: تو دوست من نيستي. آن شخص سه بار گفت: من دوست شمايم. حضرت علي(ع) فرمود: دروغ ميگويي؛ زيرا در عالم ملكوت كه ارواح دوستان ما را به ما نشان ميدادند من روح تو را در بين ارواح ارادتمند و علاقمند خودمان نديدم و تو نسبت به ما تولّي نداري.

«فقال لَه النبي(ص): ألمرأ مع من أحبّ» سپس حضرت رسول(ص) به او فرمود: هر انساني با محبوب خود محشور ميشود؛ زيرا هر انساني با همة آنچه كه در نهان او سرشته شد، محشور ميگردد و اگر محبت شخص يا چيزي با روح انسان عجين شود، هرگز آن دوستي دروني مُحبّ را رها نميكند، بلكه با او پيوند ناگسستني برقرار ميكند، همانند پيوندي كه بين عالم و معلوم است و اگر محبوبْ حقيقتي جداي از محبّ داشت، محب با وجود رابطي ـ و به تعبير مناسب مقام ـ با فيض خاص او اتحاد وجودي برقرار ميكند و به اندازة برخورداري از فيض خاص و تعلق قلبي با آن وجود رابطي متحد خواهد شد، نه با ذات آن محبوب كه وجودي جداگانه دارد.

هنگامي كه حضرت رسول(ص) فرمود: هر انساني با محبوب خود محشور ميشود. اَنَس ميگويد: «فما رأيْتُ المسلمين فرحوا بعْد الإسلام بشيءٍ أشدُّ من فَرَحِهِم بهذا» هرگز مسلمانان را بعد از اسلام چنين با نشاط نديدم. اين سرور و نشاط آنها پس از نشاط به اصل اسلام از همه سرورها دل انگيزتر بود؛ زيرا آنان دلباختة رسول الله بودند و فهميدند كه در قيامت با حضرتش(ص) محشور ميشوند.

مشابه اين درخواست را، شخصي در نيم روزي سوزان با چسباندن خود به دامن علي(ع) از آن حضرت داشت، وي عرض كرد: يا علي! موعظتي بفرماييد. حضرت فرمود: ساليان متمادي با ما بودي و هستي و آن همه مواعظ كه شنيدي كافي است. سائل عرض كرد، ميخواهم چيز جالبي را در اين نيمروز سوزان بفرماييد. حضرت علي(ع) با گفتن دو جمله: «أنت مع من أحببت ولك ما اكتسبت» (بحارالأنوار8/21/ح 13) دامن خود را از دست او رها كرد و وارد محل كار خود شد.

معناي اين دو جمله آن است كه تو با محبوبت محشور ميشوي و هرچه كسب كردي همان براي تو ميماند و بس. آنچه را با خود ميبري براي تو است نه آنچه را گذاشتي يا ميگذاري.

اين روايات نمونهاي بود از احاديثي كه جنبة بشارت دارد. اما رواياتي كه جنبة هشدار و تهديد دارد و انسانها را از كيفر دردناك محبت باطل انذار ميكند، و اينك به برخي از آنان اشاره ميشود:

ابن بابويه قمي(رضوان الله عليه) رواياتي را در اين زمينه كه انسان چگونه گرفتار عشق باطل و محبت كاذب ميشود تحت عنوان «علة عشق الباطل» جمع آوري كرده است.

در روايتي مفضل بن عمر از حضرت امام صادق(ع) پرسيد، عشق چيست؟ فقال(ع): «قلوب خلت من ذكر الله فأذاقها الله حبّ غيره» (علل الشرايع 1/169) دلهايي كه از ياد خدا خالي باشد، خدا كيفري دردناك به آنها ميچشاند و آن علاقة به باطل و عشق به دنيا و لذايذ زودگذر آن و خلاصه، محبت كاذب به غير خداست.

اگر انسان همواره مواظب قلب خويش نباشد، دل او از ياد خدا غافل ميگردد و در نتيجه تازيانة دردناك عشقِ به باطلِ بر او نواخته ميشود و دوستي باطل در چنين دلي جاي ميگيرد.

از حضرت علي(ع) نيز، نقل شده است كه آن حضرت فرمود: «صابروا أنْفسكم علي فعل الطاعات وصٌونوها عن دَنَس السيئات تجدوا حلاوة الإيمان» (شرح غررالحكم 4/224) بر انجام طاعتهاي الهي شكيبا باشيد و آن را از آلودگي گناهان حفظ كنيد تا شيريني ايمان را بيابيد. از اين بيان استفاده ميشود كه انسان با فرمان برداري از خدا طعم محبت او را ميچشد و با معصيت او از اين حلاوت محروم است و اگر كسي در اثر گناه طعم گواراي محبت خدا را نچشيد، حتماً گرفتار آلودگي محبت باطل ميگردد.

اگر اين سخن حق است كه «ألا كل شيء ما خلا الله باطل» (شعر لبيد بن ربيعه «أُسد الغابة 4/483) معلوم ميشود، علاقة به هر چه كه سخن از خدا در آن نبوده و راه خدا به آن سوي نيست، علاقة باطل است و قلب را ميميراند.

بنابراين، اگر كسي از ياد خدا غافل بود، گرفتار علاقة به غير خدا خواهد شد و علاقمند به غير خدا، جهاد اصغر و جهاد اكبر، خدا و دين خدا را ياري نميكند و كسي كه از كمك به جبهه يا پشت جبهه در جهاد اصغر يا اكبر دريغ كند، خداي متعالي او را به دو خطر تهديد كرده است. 1 ـ در انتظار كيفر الهي باشد: «فَتَربَّصوا حَتّي يَأتي الله بِأَمره» 2 ـ به هدف نميرسد: «والله لا يهدي القوم الفاسقين» توبه/24 انسان فاسق چون از صراط مستقيم جداست، نه به آرزوي خود ميرسد و نه از خطر كيفر ميرهد و اين دو خطر محبت باطل است. لذا در مناجات شعبانيه آمده است: «و ألهمني ولهاً بذكرك إلي ذكرك» [خدايا! شيفتگي ذكرت را پيوسته به من الهام كن.] يا «ألهي هب لي كمال الإنقطاع إليك» [خدايا! كمال انقطاعت را به من ببخش.] كمال انقطاع آن است كه انسان به هيچ چيزي جز خداي سبحان علاقه نداشته و هيچ چيز را فداي محبوب حقيقي كند، يعني اولاً از غير خدا قطع علاقه كند، و ثانياً از مرحله قطع علاقه به مرحله انقطاع علاقه برسد، و ثالثاً از مرتبه انقطاع علاقه به كمال انقطاع بار يابد، در مرحله كمال انقطاع به هيچ چيز حتي به انقطاع علاقه هم توجه نيست.

در وجود تو شوم من منعدم
چون محبّم، حُبّ يُعمي و يُصمّ


(مثنوي معنوي، دفتر اول، بيت 2645)

نمونه سوم: قرآن كريم دربارة كساني كه گرفتار محبت كاذب شده‎اند، فرمود: «كلّا بلْ تحبّون العاجلة» قيامت/20؛ «أنّ هؤلآء يحبّون العاجلة و يذرون ورائهم يؤماً ثقيلاً» انسان/27 دلباختگان طبيعت، دنياي نقد و زودگذر را دوست دارند و روز پربار و سنگين را پشت سر مي‎گذارند، اَمام و اِمام آنها طبيعت سراب گونه است. همان طور كه كتاب خدا را پشت سر مي‎گذارند «فَنبذوُهُ وراء ظُهورهمْ» آل عمران/187 حق و ياد قيامت را نيز پشت سر مي‎گذارند.

درباره همين گروه فرمود: «فاستحبّوا العمي علي الهدي» فصلت/17 كساني كه دنيا را بر آخرت ترجيح مي‎دهند در حقيقت كوري (گمراهي) را بر بينايي (هدايت) ترجيح داده‎اند. از اين آيه استفاده مي‎شود، باطن دنيا كوري است و باطن آخرت بينايي. كسي كه به آخرت گرايش دارد، بيناست و به سوي جهان زنده و بينا مي‎شتابد؛ زيرا «و إنّ الدار الاخرة لهي الْحَيَوان» عنكبوت/64 ولي كسي كه به دنيا گرايش دارد، نابيناست و به عالم نابينا مي‎رود.

: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 12 (فطرت در قرآن)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.